English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8225 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
truth table U جدول درستی جذول صحت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
truth table U جدول درستی
Veitch diagram U نمایش گرافیکی جدول درستی
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
symbol table U جدول نمادها جدول نمادی
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
spelling table U جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
duly <adv.> U به درستی
justly <adv.> U به درستی
properly <adv.> U به درستی
rightfully <adv.> U به درستی
justly U به درستی
accuracy U درستی
legitimacy U درستی
exactitude U درستی
integrity U درستی
trueness U درستی
uprightness U درستی
correctness U درستی
exactness U درستی
aright <adv.> U به درستی
correctly <adv.> U به درستی
precision U درستی
rightly <adv.> U به درستی
justness U درستی
straightness U درستی
integrality U درستی
soundness U درستی
imprecision U نا درستی
genuineness U درستی
rightfulness U درستی
preciseness U درستی
fidelity U درستی
validity U درستی
rightness U درستی
correctitude U درستی
justice U درستی دادگستری
rectitude U راستی درستی
propriety of behaviour U درستی رفتار
truth value U ارزش درستی
validation U تنفیذ درستی
to verifty a staement U درستی ونادرستی
honestly U از روی درستی
the a of a trans lation U درستی ترجمه
damchi U راستی و درستی
honesty U درستکاری درستی
approximately U تقریبا به درستی
truth U درستی صداقت
truths U درستی صداقت
accuracy U درجه دقت درستی
functioned U انجام عمل به درستی
in the wrong <idiom> U اشتباه ،درستی حقیقت
line up <idiom> U به درستی میزان کردن
uprightaess U درستی راستی عدالت
functions U انجام عمل به درستی
to foel U حال درستی نداشتن
bona fide U به طور جدی به درستی
function U انجام عمل به درستی
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
true false test U ازمایش درستی ونادرستی چیزی
to vouch for any one's honesty U ضمانت درستی کسی را کردن
He seems to be an honest man. U آدم درستی بنظرمی آید
cynic <adj.> U بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
accurately U به درستی و بدون هر گونه خطا
cynical <adj.> U بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
cynically U بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
to prove a will U درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
Are we on the right road for ... ? آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
to check off U رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
check U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checks U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
one element U تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
hyphenation U تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی
checked U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
probabiliorism U عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
supervising U بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervises U بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervised U بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervise U بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
partial RAM U قطعه RAM که فقط یک بخش آن به درستی کار میکند در قط عات جدید
comparator U وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
stopping U ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopped U ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stop U ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stops U ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
align U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
nonaligned U که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
aligns U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
acknowledge U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
aligning U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
acknowledges U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledging U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
table U جدول
curb U جدول
curbing U جدول
curbed U جدول
kerbs U جدول
kerb U جدول
curbs U جدول
tabled U جدول
chamfered kerb U جدول پخ
scale U جدول
tabling U جدول
tables U جدول
border stone U جدول
charted U جدول
logs U جدول
scheduled U جدول
log U جدول
schedules U جدول
tableaux U جدول
tableaus U جدول
tableau U جدول
kerb=curb U جدول
chart U جدول
charts U جدول
irrigation channel U جدول
charting U جدول
schedule U جدول
drop U خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drops U خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped U خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
soak U اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
dropping U خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
soaks U اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
supply schedule U جدول عرضه
lookup table U جدول مراجعه
symbol table U جدول علامت
cross word puzzle U جدول معمایی
manning table U جدول مشاغل
conversion table U جدول تبدیل
station bill U جدول محلها
multiplication table U جدول ضرب
nomogram U جدول محاسباتی
symbolic table U جدول علائم
contingency table U جدول وابستگی
matrix U جدول اعداد
decision table U جدول تصمیم
crossword puzzle U جدول معمایی
symbol table U جدول نمادها
look up table U جدول مراجعهای
cross word U جدول لغز
sulcate U جدول دار
list U سیاهه جدول
data table U جدول داده ها
matrixes U جدول اعداد
cross word U جدول معمائی
decision table U جدول تصمیمی
decimal table U جدول تصمیمی
demand schedule U جدول تقاضا
loading chart U جدول بارگیری
lip kerb U جدول پهن
leontief table U جدول لئونتیف
multiplication tables U جدول بس شماری
kerbstone U سنگ جدول
frequency table U جدول بسامد
function table U جدول تابعی
kerb stone U سنگ جدول
karnaugh map U جدول کارنو
multiplication tables U جدول ضرب
range table U جدول تیرتوپ
probability table U جدول احتمالات
indifference schedule U جدول بی تفاوتی
raised kerb U جدول بلند
flush kerb U جدول همکف
loading table U جدول بارگیری
state table U جدول حالات
deviation table U جدول انحراف
double entry table U جدول دو سویی
two way table U جدول دو سویی
embarkation table U جدول بارگیری
fourfold table U جدول چهارخانه
rounded kerb U جدول گرد
road movement table U جدول راهپیمایی
expectancy table U جدول انتظار
external table U جدول برونی
fender curbs U جدول محافظ
firing table U جدول تیر
firing table U جدول تیراندازی
slope kerb U جدول شیبدار
consumption schedule U جدول مصرف
cell U خانه جدول
tabling U لوح جدول
time table U جدول زمانی
time log U جدول زمان
tide table U جدول کشند
text chart U جدول نوشتاری
tabulate U جدول بندی
tabulated U جدول بندی
tariff schedule U جدول تعرفه
tabulates U جدول بندی
tabulator U جدول نویس
tabulating U جدول بند
tables U لوح جدول
Recent search history Forum search
1اصلاح ترجمه
0implication
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com